کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

کیان گل خندون مامان و باباش

با تو ودلبری هایت

1395/11/27 0:11
نویسنده : مامان سیما
174 بازدید
اشتراک گذاری

کیان جانم.جان جانانم

شیرمرد من بعد مدت ها فرصت کردم بیامو یکم از این روزای خوبت برات ب یادگار بنویسم.این روزا و با گسترش

دنیای ارتباطات و...دیگه خیلی کم فرصت میکنم سمت لپ تاب بیام...اما امشب تصمیمو گرفتم تا بیام یکم برات

دردودل کنم و بعدشم سی دی وبلاگت رو سفارش بدم تا ی روزی ک شاید انتظارشو نداشتی بهت بدمش تا

ببینی و خاطرات کمرنگ شده تو ذهنت دوباره برات زنده بشنمحبت

یک ماهی میشه ک داری میری مهدکودک

اسم مهدت گلاره است و مربی مهربونت خاله لیلا.اولش ک تصمیم گرفتم بفرستمت مهد خیلی نگران برخورد و

داستان های جداییت بودم اما در کمال ناباوری خیلی خوب و راحت ب محیط مهد اخت گرفتی و ارتباط برقرار کردی.

همچنان خیلی از کلمات رو ب دلخواه خودت تلفظ میکنی و همه عاشق شیرین زبونبتن

از همون اولی ک شروع ب حرف زدن کردی هر کسی رو ب ی اسم خاص خودت صدا کردی و این اسم ها واسه تک

تکشون جاودانه شد.هنوزم بابامجید باباجیداستخنده

بهزاد بیبا-  رستا لچا-  اترین اتون-  مهبد منونه-  ساناز سانان-  بابا علی بابالی-  عمو میثم عمو سینی-و.....

عشق شیرینم.دلبند مامان اینروزا با حرفات ی عالمه قند توی دلم اب مبکنی...با گفتن سیما دوست

دارم.عشگ (عشق) منی.سیما جوجم(جونم).تو چمای(چشمای)من نگاه کن.بیا تو بلل (بغل)من.بیا برات هدیه

اوردم و هزاران هزار حرف شیرین دیگه.....

همچنان عادت داری موقع خواب با موهام بازی کنی و بخوابی و هر ازگاهی نصفه شب بیایی تو تخت ما و

خودتو عین ی مووش کوچولو تو بغلم جا کنی

خلاصه جونم برات بگه ک روزای 4 سالگیت با بحران خاص این سن در گذرن و امیدوارم هر روزت بهتتر از روزای

قبلت برات رقم بخورن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)