بابا مجید داغون شد؟!!
از اونجایی که بازی با اسباب و اثاثیه خونه یکی از کارهای مورد علاقه ی کوچولوهای
همسن و سال توست به پیروی از همین موضوع ما هم تو رو آزاد گذاشتیم
تا هراندازه دوست داری با وسایل خونه بازی کنی!!
اما این موضوع امروز ظهر کار دستمون داد..
وقتی داشتی با بابایی توپ بازی میکردی
چشمت به در قابلمه ای افتاد که خودت قایمش کرده بودی و با سرعت نور برداشتیش و چنان توی بینی
بابایی کوبیدی که بینیش غرق خون شد....
بیچاره بابامجید اینقد شک شده بود ودردش اومده بود که اصلا نمی تونست حرف بزنه
اما خدا رو شکر خیلی اوضاع بینی خراب نبود.
و توام که پی به وخامت اوضاع برده بودی و دستمال توی دست بابایی رو خونی دیدی
تند تند بوسش میکردی و خودت رو لوس میکردی
فک کنم خودتم فهمیده بودی که چه گندی زده بودیااااااا؟!!
و بدین ترتیب از همین جا اعلام میکنم که دیگه بازی با اسباب خونه برای آقا کیان
شیطون ممنوع شد!!
می ترسم دفعه دیگه با خود قابلمه بکوبی تو سرمون!!!!
دردونه ی من به مامان و بابا رحم کن تو حالا حالاها به ما احتیاج داریاااااا !!!