شیرگاو
نفس مامان صبح قشنگ شنبه ات بخیر
الان که دارم وبلاگت رو اپ میکنم تو توی یه خواب نازی و با یه لبخند قشنگ هفتمین
پادشاه خوشبختی رو خواب میبینی
خدای ناکرده واست سوتفاهم پیش نیاد که خیلی خوابیدی هااااااا
خیرررر
شما راس ساعت 7.30 بیدار شدی. صبحانه خوردی.کلی با بابامجید فوتبال بازی کردی
بعدش رفتی دوش گرفتی و کلی هم آب بازی و الان توی خواب نیمروزت هستی
اینا رو مینویسم که وقتی بزرگتر شدی و تونستی بخونیشون
بفهمی که تا 1 سال و 7 ماهگی هم تو همچنان سحرخیز و کم خوابی.....
قربونت برم کوچولوی شیطون و بلای مامان.....
از همه ی این حرف ها گذشته اومدم تا اینجا بنویسم که تو هم به جمع کوچولوهایی
که شیر گاو میخورن پیوستی...
اولین باری که شیر گاو بهت دادم علایم حساسیت توی بدنت خودنمایی کرد واین طوری شد که دکترت
از خوردن شیر گاو تا مدتی نا معلوم منعت کرد.
و تو دردونه ی مامان در 570روزگیت(1سال و 6ماه و 25روزگیت)
طی یک حرکت باور نکردنی خونه مامانی اعظم یه شیشه شیرگاو رو خیلی خیلی خوشمزه و
با لذت خوردی و خدا رو شکر هیچ مشکلی هم پیش نیومد.
خدای خوب و مهربون ممنون از اینهمه لطف و بزرگیت..
بله شاه پسر از اون روز به بعد تو روزی 2-3بار شیر گاو می خوری.
امیدوارم روزبه روز بزرگ تر و قوی تر بشی..