کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

کیان گل خندون مامان و باباش

جاروبرقی خونه

1392/11/7 10:20
نویسنده : مامان سیما
238 بازدید
اشتراک گذاری

کیان مامان

اسمت رو از کیان به جاروبرقی تغییر نام میدم.امیدوارم اسم جدیدت رو دوست داشته باشی.

چشمکنیشخندنیشخندنیشخندچشمک

تغیییر نامت به این دلیله که روزا سرگرمیت گشتن توی گوشه وکنار خونه

و خوردن هر چیزی از خوراکی گرفته تا تار و پود فرش شده.........

اینقدر این کارو تکرار کردی و ما به سرعت سمتت دویدیم تا از دهنت بیرون بیاریمشون

که یاد گرفتی وقتی سمتت میام اگه چیزی تو دهنت نباشه به سرعت بازش میکنی تا کاری بهت

نداشته باشم و اگرم چیزی تو دهنت داری با سرعت نور فرار میکنی و جیغ میزنی تا نتونم ازت بگیرمش

آخرین چیزی رو که امروز صبح از دهنت بیرون کشیدم پوست پیاز بود که خیلی هم از خوردنش راضی بودی

وکلی هم واسه از دست دادنش داد و بیداد راه انداختی...

کار مورد علاقه ی این روزات خاموش و روشن کردن چراغ های خونه است

البته یه تعداد خاصی از پریزهای خونه رو دوست داری و صد البته بعد روشن کردن اونا واسه خودت

دست میزنی.

تشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویق

ماچماچ

شنبه به خاطر گریه های شبانه و بی قراریهات پیش دکترت رفتیم

و برخلاف انتظار همه که این کارت رو به خاطر درد دندونات میدونستن

دکتر به خاطر سنگینی معدت موقع خواب و یا احتمال عفونت ادراری تشخیص داد

و گفت که باید آزمایش ادرار بدی.امروز جوابش رو میگیریم تا دکتر نظر قطعی خودش رو بده.

چند روز پیش که خونه عزیز(مامان بابا مجید) بودیم

یه جوراب بافتنی خیلی خوشگل هدیه گرفتی که عزیز خودش برات بافته بودشون

امیدوارم وقتی بزرگ شدی خودت قدر دان محبت های اطرافیانت باشی.

کوچولوی خونه

گل گلخونه

خیلی خیلی دوست دارم!!!

 

این شعر رو یه مادر مهربون (نغمه جون)به پسرش و همه پسرهای دنیا

تقدیم کرده بود:

 

جان من است و جان او را دوست دارم

شادابی چشمان او را دوست دارم

دنیای من در دست های کوچک اوست

دنیای او دستان او را دوست دارم

با گریه هایش قلب من را می فشارد

من هم لب خندان او را دوست دارم

برگ گلم گل می چکد از خنده هایش

لبخند بی دندان او را دوست دارم

یک ساله ی من می خرامد شادمانه

می رقصد و غم میرود از جان خانه

می نوشم از عشق تو مهر مادری را

می پرورم این نونهال آذری را

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)