مسافرت بابا مجید و.......
اول از همه باید بگیم بابا مجید مهربون دوست داریم و دلمون واست تنگ شده.مسافرت کلی بهت خوش
بگذره و زودی بیا پیشمون.
اما داستان مسافرت بابایی از این قراره که خیلی خیلی یهویی برنامه ی بابامجید جور شد و با چند تا از
دوستاش واسه یه هفته رفتن ترکیه و منو تو هم طبق معمول اومدیم خونه ی مامانی اعظم ومهمون
خونشون شدیم.بابا علی هم از تهران اومده و همه دور هم جمع شدیم.
به ماهم یجورایی خوش میگذره اما جای بابایی بینهایت خالیه......
کیانم تو امانت گرانبها و کوچولوی مجیدم پیش منی...قربون اون صفای وجودت برم من.تو میوه ی یه
عشق ابدی و جاودانه ای.ممنون از اینکه هستی تا من با بودنت دلتنگی نبودن مجیدمو طاقت بیارم و آروم
باشم.
و اما مجیدم تو بهترین همسفر دنیا.بهت قول میدم مراقب امانتت باشم.توام مراقب خودت باش.......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی