کاردستی و مهد
کیان مامان گل خوش اب و رنگم
چندروزی میشه ک غذاتو میدم میبری مهد و ناهارتو با بچه ها اونجا میخوری.راستش روزای اول حس خوبی از
انجام اینکارم نداشتم و ی حس عذاب وجدان بد...اما اینکارو ب خاطر خودت انجام دادم و الان ک نتیجه مثبتشو
میبینم نه تنها از کارم راضی هستم بلکه ب اون همه حس بد و عدم اطمینان خندم میگیره
چند وقتی میشه ک خیلی خیلی بی میل و بد غذا شدی و تنها چیزی ک میخوری ب قول خودت پلو خالیه
وقتی از مشاور واسه حل این مشکل پرسیدم فقط ی جواب داد و اون این بود ک دست از اصررر و پافشاذی بر دارم و
رهات کنم تا خودت ب خوردن تحریک بشی
واین اتفاق زمانی افتاد ک من غذاتو دادم مهد تا کنار دوستات تو تایم غذا بخوری و تو اون روز تمام غذاتو خوردی
و واسه روز بعدش گفتی برام ماکارونی مدلی درست کن بیار مهد
از جمله تصمیمات خوب ما تو این چند وقته همین رفتن تو ب مهد و بازی با بچه های هم سن و سالته ک توی
محیط خونه و فامیل همبازی نداشتی
چهارشنبه با خودت از مهد ی پوشه از فعالیت های ماهیانه ات رو اوردی ک من و بابایی با دیدن و شنیدن
توضیحاتت عاشقشون شدیم اولین کاردستی زیبایی هم ک اوردی خونه ی پرنده نارنجی (پننده نانجی)
خیلی خوشگل بود ک حتما عسشو برات میزارم
در ضمن اینکه اولین نقاشی ک از مهد اوردی خونه رو ب بابا جیدا تقدیم کردی و گفتی بابا جیداا ی هدیه برات
اوردم قربون پسر شیرین و مهربونم بشم..