کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کیان گل خندون مامان و باباش

استانبول و کشتی

1395/11/27 1:25
نویسنده : مامان سیما
217 بازدید
اشتراک گذاری

پسر مهربونم.ستاره ی اسمون مامان و بابا

چندوقتی میشد ک ازم تقاضای کشتی دزدان دریایی میکردی و ما کل شهر رو زیر و رو کردیم تا کشتی مورد نظرتو

برات بگیریم و پیدا نکردیم..هر کاری هم کردم ذهنتو ب اسباب بازی دیگه ای نتونستم منعطف کنم چون تصویر

ذهنیت اینقد نسبت ب کشتی و شکل و شمایلش قوی بود ک قابلیت جایگزینی وجود نداشت..

تو همین جستجو ها بودیم ک ی سفر ب استانبول برامون پیش اومد وتو اینقد از اینکه بخوای دوباره سوار هواپیما

بشی و پرواز کنی خوشحال بودی ک داستان کشتی ب فراموشی سپرده شد..

وقتی راجع ب سفر حرف میزدیم با دقت تمام گوش میدادی و اخرش واسه اطمینان از اینکه حتما با هواپیما

میریم میگفتی سیماااا با هواپیما میریم ترچیه(ترکیه)راهش خیلی زیادهخندهخندهجونم برات بگه ک بلاخره با

هواپیمای رویاییت راهی سفر شدی و تو گشت شهری سوار کشتی مسافربری هم شدی و ب ارزوی دیرینت

رسیدی.اینقد از بودن تو کشتی لذت بردی ک حس میکردم رو ابرها قدم میزنیبوسبوساین کشتی دزدان دریایی

نبود اما کیفی ک بهت داد صدبرابر بیشتر از داشتن ی اکشتی اسباب بازیی بودخجالتمحبت قربون اون دل کوچیکت

برم از خدا میخوام ک ارزوی هیچ چیزی رو ب دلت نزاره نازنینم.امیدوارم من و بابایی بتونیم تمام خواسته هاتو

تا حدامکانمون برات براورده کنیم..

   

تو عکس ها خیلی لباس تنته چون هوا خیلی سرد بود و تو سرماخوردگی هم داشتی

مرررسی از اینکه اینهمه خوب و خوش مسافرتی همسفرررر شیرین مامانیمحبتبوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)