تاب. جیغ .دلبری...............
ماه من سلامممممممممم!!!!!
روزها به سرعت برق و باد میگذرن و تو هر روز شیرین تر از قبل میشی.مااشالااااااااااااااااااااا پسرم
ماشالاااااااا
هرروز بزرگتر داناتر و آقا تر..... (ایشالاااااااا که همین طوره.......)
فرنی.حریره بادوم.حریره ی سیب زمینی.هویج پخته.سوپ سیب زمینی.موز و سیب.آب قلوه و اندازه ی یه
بندانگشت نون سنگک خوراکی هایی هستن که تا به امروز مزه هاشونو چشیدی و تجربشون کردی....
نوش جان..........
نشستن و دیگه یاد گرفتی و با داد و فریاد همش حکم میکنی که دوست داری بشینی.آخه بابا جان
کمرت درد میگیره.......
وقتی بابایی از در میاد هر گونه شیرین کاری رو که بلدی اجرا میکنی تا هوش از سرش ببری تا از بغلش
پایین نگذارتت واگر خدای ناکرده کارات با شکست مواجه بشه و بابایی بذارتت زمین اونوقت چنان جیغ
هایی میکشی دیدنی و شنیدنی........(هم گوش مارو کر میکنی هم خودت به سرفه می افتی)
تا حالا هم که جیغات واست نتیجه بخش بودهچون در نهایت امر بابایی به سرعت بغلت
میگیره و غايله ختم به خیر میشه.....
تا بهت نزدیک میشیم با دستای کوچولوت صورت من و باباییو میگیری و دهنتو باز میکنی و صداهای جدیدی
شبیه ها ها ها ها از خودت در میاری.....مهربون من یجورایی احساس نوازش کردنو بهمون انتقال میدی..
چند روزی میشه که واست تاب گرفتیم و ازش استفاده میکنی.اولش بلد نبودی تعادلتو حفظ کنی وهمش
چپ میشدی اما الان دیگه یاد گرفتی و حرفه ای تر کیف میکنی.......
کیان مامان دوستت دارمممممممممممممم!!!!