کیان وماه مهر.....

جان مادر سلاممممم

صبحت بخیر

شیطون کوچولوی من دیگه واسه خودت آقایی شدی ماشالا.....

هر روز کارای جدید و تجربه های جدید....

دندونای بالاییت توی لثه پیله کردن و داستان بیدار شدن های شبانت همچنان ادامه داره...

هوا به سرعت رو بسردی میره و یواش یواش لباس های زمستونیت دارن اماده میشن تا بتنت برن.

کوچولوی مامان بابا مجید ماشینو عوض کرد و اولین کاری که انجام داد شما رو باهاش برد بیرون گردوند.

راستی یادم رفت بگم که بیرون رفتن و بسیارررررررررررررررررررررررر زیاد دوست داری و همیشه اماده ی تا

کسی ازت دعوت بعمل بیاره و ببرتت بیرون.

وقتی توی ماشین می شینی کلا سایلنت (بیصدا) میشی و با دقت تمام بیرون و نگاه میکنی

خدا رو شکر به کمربند ایمنی عادت کردی و دیگه مشکلات قبل و باهات ندارم دیگه داد و بیداد راه نمی

اندازی و یجورایی ترجیح می دی به جای دستگیره از کمر صندلیت استفاده کنی.

بازی کردنت با دستگیره ی ماشین خیلی نگرانم میکرد چون از توی صندلیت کاملا بهش مسلط بودی و

دوست داشتی باهاش بازی کنی و هر از گاهی هم موفق میشدی بازش کنی و مامان و بابا رو به مرز

سکته میرسوندی

اما خدا رو شکر الان دیگه این مشکلم حل شد.....

بابا مجید آهنگ پیشواز موبایلشو به خاطر تو این آهنگ گذاشته 

امیدوارم توام مثل من عاشقش بشی

حس قشنگ و ناب پدرانه ی بابا مجید تو این آهنگ به زیبایی واست بیان شده

گل پسرممممممم

خیلی دوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسستت داریم

جان بابا بشنو از من

زندگی شادی و غصه دارد

روح و جانش غم نبیند

بر خدا هر که دل میسپارد

در دوران پیری ایام دلگیری

میخوام تو باشی 

عصای دستم.

من موجم تو دریا 

من خاکم تو صحرا

هر جا که باشی در بر تو هستم..