کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

کیان گل خندون مامان و باباش

مامان سیمای وبلاگ زده.....

جوجه جون مامان سیما رو واسه ی این همه روز تاخیر و تنبلی ببخش نمی دونم چرا چند وقتی میشه که اینقدر تنبل شدم و نیومدم به خونت سری بزنم و آپش کنم. به قول خاله مهدیه هراز چند گاهی مامانا وبلاگ زده میشن. روزای گرم بهاری با بارون های گاه و بی گاهش تو خونه ی ما با شادی و انرژی بی پایان تو سپری میشن و هر روزش برای من به یه دنیا عشق و امید مزین میشه.. عشق داشتن تو و امید دیدن روزای آتی و بزرگ شدنت. تجربه  های جدیدت از کوه نوردی و صحرا نوردی و گردش عصرانه توی پارک تا کنجکاویت توی فروشگاه لوازم برقی همسایه مامان بزرگ با اشتیاق غیر قابل وصف.. اول از همه باید بگم که رفیق فابریکت این روزا جاروبرقی خونه ست که تقریبا هرجای...
4 خرداد 1393

مهربان اردیبهشتی ام میلادت مبارک!!!

مجید مهربان و زلالم!!!! میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که میتوان با آن به رنج های زندگی هم دل بست. و در میان این روزهای شتاب زده عاشقانه تر زیست!! میلاد تو معراج دست های من است. وقتی که عاشقانه تولدت را شکر میگویم!! تو از تبار آب و آیینه ای خوش به حال من و کودکی که تو را تا بینهایت در قلبهایمان داریم....... سی وچهارمین سالروز تولدت مبارک!!! همسر مهربانم میلاد امسال تو با روز پدر یکی بود میدانم که میدانی به ذهنم سپرده ام به غیر از تو به کسی فکر نکنم به چشمانم یاد داده ام که جز تو کسی را نبیند و در روزت هدیه ام به تو قلبی ست که تا ابد برایت می تپد....   بابا علی مهربونم روزت مبارک بد...
23 ارديبهشت 1393

کیان 16 ماهه ی من!!!

کیان مامان اینا گزیده ای از عکس های 16ماهگیته     وقتی آقا کیان منتظر باباست تا بیاد و باهاش دالی موشه بازی کنه وقتی حس میکنه که یکی داره میاد تا بگیردش و در نهایت کیانی که خسته از فرار روی زمین افتاده تا مامان یا بابا بیان و بغلش بگیرن ای تنبل!!!!!     لب کارون چه گلبارون میشه وقتی که میشینن دلدارون تو قایق ها دور از غمها میخونن نغمه ی خوش روی کارون چه خوب و قشنگه لب کارون ..................... عکس های بالا هم مربوط به پارک ساحلی کارون توی اهوازه با تشکر ویژه از خاله هدی واسه ی کالسکه شون که کلی بهمون حال دادن!!! &...
15 ارديبهشت 1393

اهواز!!

کیان مامان سه شنبه ی گذشته من و تو و بابایی با خانواده ی من و خانواده ی عمو احمد (عموی مامان سیما) با قطار راهی اهواز شدیم تا به دیدار دایان و عمو و لیلا جون که از مکه اومده بودن بریم اولش از اینکه مسافرت با قطار رو به ماشین خودمون ترجیح داده بودیم نگران بودم اما بعدش کلی واسه ی این تجربه ی جدید کیف کردم تنها مشکل ما تو این سفر علاقه ی وافر تو به کوپه گردیت بود و اینکه دوست داشتی هرجایی باشی جز کوپه ی خودمون از راهروی قطار گرفته تا رستوران و در نهایت گردش با مدیر قطار تو کوپه های دیگه اولین تجربه ی شنا و استخر هم خیلی عالی بود وقتی با دایان و باقی و مردها به استخر خونه ی عمو رفتی و هر کسی از قایق بادیت استفاده کرد ...
7 ارديبهشت 1393

مادرم!!!

  معذرت می خواهم فیثاغورث چراکه مادر سخت ترین معاده ی دنیاست!! معذرت می خواهم نیوتن چراکه راز زمین جاذبه مادر است!!! معذرت می خواهم ادیسون چراکه مادر اولین چراغ زندگی است!! معذرت می خواهم مجنون چراکه بزرگترین عشق.....عشق مادریست!!! از همه معذرت می خواهم چراکه هر چقدر دوستتان داشته باشم هرگز و هیچ گاه آنگونه که مادرم را دوست دارم دوستتان نخواهم داشت. زیرا او زنی است که وجودش تکرار نخواهد شد!!! مادرم! تکیه گاه مهربانم! ممنون از اینکه هستی تا پناهمان باشی!! میدانی ...... بعضی ها را هرچقدر که بخوانی.....خسته نمی شوی!! بعضی ها را هرچقدر گوش دهی.....عادت نمی شوند!! بعضی ها هرچقدر تکرار شوند ...باز بکرند و...
31 فروردين 1393

جایزه ی دکتر....!!!

کیان مامان دیروز برای چکاب پیش دکترت رفتیم اگرچه که من یکمی هم از نحوه ی غذا خوردنت شاکی بودم و دنبال یه دلیل منطقی واسه ی این بی میلیت میگشتم اما در نهایت با یه جمله ی "دوست نداره بخوره اذیتش نکن" از جانب آقای دکتر مشکل منم حل شد آخه این چه وضعشه؟؟؟!!!!! این که نمیشه من بیخیال غذا خوردنت بشم بیا و یکمی با مامانی همکاریتو بیشتر کن تا هم من خیالم راحت بشه هم خودت گشنه نمونی.. گل پسر من!! دیروز توی مطب آقای دکتر کلی کیف کرد که تلاش میکردی تا به شیوه ی خودت بترسونیش و بعدشم اشاره کردی تا خودکارشو بهت بده و وقتی ندادش با داد گفتی: "ددش" و در نهایت این ماجرا با دادن یه جایزه از آقای دکتر ختم به خیر شد.. ...
26 فروردين 1393

ماهی قرمز

کیان قشنگم !!! دیشب خونه ی مامانی اعظم یه دسته گل جدید به آب دادی تو از غفلت ما موقع شام خوردن سواستفاده کردی و رفتی سراغ ماهی های قرمز توی تنگ اینقدر آب و هم زدی که ماهی ها دیوونه شده بودن و افتاده بودن رو زمین و یکیشونم مرده بود و توام از ترس ماهی های درحال مردن از گریه غش کرده بودی قربونت برم من کوچولوی ترسو و مهربونم امیدوارم زودتر بزرگ بشی و دیگه اینکارای خنده دار و خطرناک رو انجام ندی!!   ...
20 فروردين 1393

اسم تو......!!

  اسم تو برای من مقدسه باورم کن که فقط باور تو میتونه قفل قفس رو بشکنه.......   کوچولوی معصوم و مهربون من !! میگن اسم هر کودکی برای مامان و باباش دلنشین و قشنگ ترین اسم دنیاست پس مامان فدای ااون اسم قشنگت بشه. معنی اسمت به زبان های مختلف رو برات مینویسم تا بعدها بتونی معنای اسمت رو ببینی و بدونی               کیان : در زبان پارسی به معنای پادشاهی بزرگ  است اما در فرهنگ فارسی معین به بزرگان و سروران معنا شده در زبان عربی به معنی سرزمین ها در زبان چینی به معنی باستانی در زبان ایرلندی و هندی به معنی قوی ...
18 فروردين 1393