کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

کیان گل خندون مامان و باباش

هوررررررررررررررررررررررررررررررراااااااا چهار دست وپا رفتن

                     جان جانانم از این پسر که مامانشو یه بار دیگه غرق در لذت کرد                                 یکی یکدونه ی مامان چهار دست و پا رفتنت مبارک.                      کیانم!! ماه مامان تو در تاریخ  31.6.1392   توی 9ماه و 9 روزگی          &nb...
1 مهر 1392

آش دندونی کیان جون

شیر مرد من سلاممممممم                 به لطف خدای مهربون آش دندونیت رو هم پختیم و همه نوش جان کردن دیروز به مورخ 31.6.1392 یه مراسم کوچولو و خودمونی خونه ی مادر (مادر بزرگ مامان سیما)گرفتیم و واسه ی بقیه هم بردیم دم خونه هاشون تا نوش جان کنن. چندتاعکس میزارم تا برات به یادگار بمونه اینم نامه ی پری دندونی که واست رسیده و در نهایت برگه ی یادگاری که همه لطف کردن و واست یادداشت گذاشتن ممنون از همه ی شما مهربون ها   ...
1 مهر 1392

8و9 ماهگی کیان........

                      همه ی وجودم سلام.یه عالمه سلام واسه تویی که دلیل زندگیمی کیانم قربون اون گوله های اشکت برم که این روزا به وفور روی صورتت پیدا میشه و من سردر گم و بی جواب فقط دعوت به سکوت و آرامشت میکنم. درست از وقتی که از مسافرت برگشتیم یکمی سرماخوردی و گلوت بهم ریخت.با سرفه هات کلی نگرانم  کردی.اما طبق معمول دکتر خوب و مهربونت (دکتر علیمحمدی )با دلداری وآرامش توی صحبت هاش منو اروم کرد و از نگرانیم بابت سلامتیت کاست. با همه ی این حرف ها درست از فردای روزیکه از مسافرت برگشتیم سیستم خوابت بکلی بهم ریخت و تویی که از ...
30 شهريور 1392

ماه من 9ماهگیت مبارک.....

کیان نازنینم توی ٩ ماهگیت به گفته ی مسءول خانه بهداشت وزنت:٨.٨٠٠ قدت:٦٨.٥ و دور سرت:٤٦.٥ عافیت باشه شازده پسر...... کیان وبابا مجید ویلای عمو محمد(رامسر) کیان با مایو آماده رفتن به دریا کیان و بابا مجید کاخ شاه رامسر کیان و آترین کوچولو ساحل شیرود آترین و معین و عرفان همسفرای مهربون کیان تو اولین سفرش به شمال اینم از ما سه نفردر اولین سفر کیان بعد از تولدش به شمال (مامان سیما_شاهزاده کیان_بابا مجید) رامسر_شیرود شهریورماه١٣٩٢    گل پسرم ماه کوچولوی من دومین نگین زیبا و قشنگت ٢١.٦.١٣٩٢توی شمال جوونه زد و کلی          &nb...
30 شهريور 1392

آخ جون دندون.........................

سلام سلام صد تا سلام من اوومدم با دندونام می خوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم یواش یواش و بی صدا شدم جزو کباب خورها     کیان داره یه دندون قند میخوره از قندون فرشته ی مهربون آورده براش یه دوندون آش بخورین نوش جون آش دندونی کیان جون     کیان نازنینم ماه مامان اولین نگین زیبا و برفین زندگیت در روز 4شنبه 6شهریورماه 1392 مصادف با8ماه و 14 روزگیت جوونه زد و ما رو غرق شادی کرد.  نگین زندگی مامان و بابا رویش اولین نگینت مبارک. خبر بدین به نون دون      کیان دار...
12 شهريور 1392

سوغاتی....................

سلام سلام صدتا سلام شازده کوچولوی مامان یه عذر خواهی گنده بابت این همه تاخیر ازت دارم.مامان و واسه ی کوتاهی کردنش ببخش این چند وقت اینقدر درگیر کار و زندگی و ......بودم که فرصت شارژ کردن اینترنت و درد دل کردن واسم پیش نیومد.الانم اومدم یکم واست از روزای شیرینی که هستی و ما رو غرق شادی کردی بگم و برم تا در اولین فرصت بیامو تک تک شیرین کاریاتو واست بنویسم. اول از همه باید بگم که بابا مجید مهربون چندتا لباس خوشگل و ناز واست سوغاتی آورد و کلی من و تو روخوشحال کرد.همینجا یه عالمه ازش تشکر میکنیم و دستش رو به گرمی میفشاریم.                  &nbs...
12 شهريور 1392

آخ جون.......

آخ جون.......بابامجید اومد و من و تو بعد یه هفته دوباره به خونمون برمیگردیم.چقدر دلمون واسه بابایی و خونه تنگ شده بوداااااااا اما به ماهم خوش گذشت.پریا و عمه آذر اومدن اراک و همگی با هم زنونه بازی همش خوش گذروندیم.از همه ی اینا مهمتر اینه که دوتا نیروی کمکی به تیم نگهداری تو اضافه شده بود و در سایه ی لطف تک تکشون من یه عالمه استراحت کردم و به کارای عقب افتادم رسیدم پس همینجا یه تشکر ویژه از مامانی اعظم خاله سارا خاله ساناز عمه آذر و پریا جون داریم که ما رو در این روزا یاری کردن و تنهامون نذاشتن. تو این هفته چند شب که هوا خنک بود بردیمت پارک و یه بارم باهامون خیابون اومدی.توی بوتیک لباس اینقدر از تنوع رنگها به وجد اومده بودی ک...
25 مرداد 1392