گل پسرم سلامممممم صبح عالیت بخیر.خوب خوابیدی مامانی!!! اول از همه بابت تاخیر این چند روز ازت عذر می خوام.آخه سرم خیلی شلوغ بود.اول اینکه درگیر کارای عروسی بهار خانوم (دختر دایی مامانی) بودم.دوما همش به مهمون و مهمون بازی گذشت. شازده پسرم چند روزی میشه که وقتی بغل آدمهای جدید و غریبه میری سریع با چشمهای نازت دنبال یه آشنا می گردی و اگه کسی از دستش نجاتت نده چشمات پر از اشک میشن و با صدای بلند گریه میکنی. مامان بزرگم میگه داری یکه شناس میشی اما من اینو قبول ندارم.فکر میکنم با اونا احساس امنیت و ارامش نمی کنی. قربونت برم من!! آغوش مامانی همیشه پذیرای قلب کوچولو و مهربونته............ این روزا حسابی با مامانی اعظم و ...